مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة (کتاب)
از ویکی شیعه
مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة
|
|
برگرداننده |
حسن مصطفوی |
ناشر |
مؤسسة الأعلمی للمطبوعات |
محل نشر |
بیروت |
تاریخ نشر |
1400 ق |
موضوع |
اخلاق |
سبک |
روایی |
زبان |
عربی |
مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة اثری به زبان عربی و منسوب به امام جعفر صادق(ع) است. این کتاب، مشتمل بر روایاتی اخلاقی و عرفانی در ضمن 100 باب است. برخی چون سید بن طاووس و محدث نوری، کتاب را معتبر دانسته و انتساب به امام صادق(ع) را پذیرفتهاند و عدهای مانند شیخ حر عاملی و افندی اصفهانی، این انتساب را نپذیرفته و آن را منتسب به فضیل بن عیاض، عارف و زاهد بصری یا کوفی نسبت میدهند. این کتاب، از دیرباز مورد توجه عالمان بوده و علاوه بر نقل روایات آن، دارای شروح و ترجمههای فراوانی است.
انتساب یا عدم انتساب به امام صادق(ع)
در مورد کتاب بحثهای زیادی بین علما پیش آمده است. گروهی به موافقت و دفاع از این کتاب برآمدهاند و گروهی دیگر این کتاب را از اساس باطل و نویسنده آن را کسی غیر از امام میدانند و گروه دیگر قائل به تفصیل در مورد این کتاب و نوشته شدهاند.
موافقان انتساب
- سید بن طاووس اولین کسی است که در کتاب کشف المحجة و کتاب امان الاخطار این کتاب را منسوب به امام جعفر صادق(ع) دانسته است. وی اینگونه مینویسد: باید مسافر با خود همراه دارد کتاب «مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» را که از امام صادق(ع) است؛ زیرا این کتاب، کتابی لطیف و شریف در بیان راه سلوک به طرف خداوند متعال و توجه به سوی او و راهنمای دستیابی به اسرار سیر و سلوک میباشد و اسرار مطویه در خود را در اختیار و دسترس خواننده میگذارد و خلاصه کلام آن که فواید این کتاب بسیار و حجم آن کم است. به عبارت دیگر کثیر المعنی و قلیل اللفظ است.[1]
- شهید ثانی از جمله کسانی است که در مورد این کتاب سخن به میان آورده و آن را تائید نموده است. وی در کتاب تنبیهات العلیة علی اسرار الصلاة و در کتاب کشف الریبة، منیة المرید و همچنین در مسکن الفواد از مصباح الشریعه برخی از مطالب را نقل کرده است.
- فیض کاشانی نیز از کسانی است که در کتابهای اخلاقی و عرفانی خود، از این کتاب مطلبی را نقل کرده و از ملاحظه در موارد نقل استفاده میشود که او نیز کتاب را معتبر دانسته و نسبت آن به امام صادق(ع) را نسبتی معتبر و قطعی میداند و در این قطعیت هیچ شک و شبههای ندارد.[2]
- میرزا حسین نوری از دیگر بزرگانی است که در صحت و اعتبار این کتاب تردیدی به خود راه نداده است. محدث نوری در کتاب «مستدرک» در خاتمه کتاب در جلد سوم بحثی بسیار کامل و گسترده بیان داشته و دلایل کسانی را که این کتاب را دارای اعتبار نمیداند را به طور کامل رد میکنند و با دلایلی این کتاب را معتبر دانسته و اخبار آن را در کتاب مستدرک روایت نموده است.[3]
از دیگر موافقان کتاب، میتوان به سید هاشم بحرانی، ملا مهدی نراقی، سید علیخان مدنی، کفعمی، میرزا ابوالقاسم ذهبی شیرازی، سید حسین قزوینی و شیخ حسن مصطفوی از علمای معاصر نام برد.[4]
مخالفان انتساب
- شیخ حر عاملی از جمله کسانی است که این کتاب را مردود میداند و مخالفت خویش را در کتاب «هدایة الامة» بیان داشته است.[5]
- میرزا عبدالله افندی نیز این انتساب را نپذیرفته و آن را به نقل از یکی از صوفیان میداند.[6]
برخی از علمای اسلامی نیز رویکردی محتاطانه در برخورد بااین کتاب داشتهاند و منعی در عمل به این کتاب ندیدهاند؛ گرچه این نوشتار دارای سند قطعی نبوده و به راحتی نمیتوان آن را منتسب به امام صادق(ع) دانست. از جمله این علما میتوان به محمد تقی مجلسی، محمد باقر مجلسی و امام خمینی اشاره کرد.[7]
محتوای کتاب
ابواب کتاب
این کتاب شامل 100 باب است که موضوعات آن به شرح زیر میباشد: